رفتار عجیب انسانها
به یاد ارزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد!
هر چی دلم بگه!
نگارش در تاريخ سه شنبه 14 تير 1390برچسب:, توسط ...

خدای من....

The interview with God

 

 

 

I dreamed I had an interview with God.

 

در رويا ديدم که با خدا حرف ميزنم

 

 So you would like to interview me? God asked.

 

او از من پرسيد :آيا مايلي از من چيزي بپرسي؟

 

If you have the time? I said.

 

 

گفتم ....اگر وقت داشته باشيد

 

 

........

God smilled :My time is eternity

 

.

لبخندي زد و گفت: زمان براي من تا بي نهايت ادامه دارد

 

 

What questions do you have in mind for me?

 

چه پرسشي در ذهن تو براي من هست؟

 

 

What surprises you most about humankind?

 

پرسيدم: چه چيزي در رفتار انسان ها هست که شما را شگفت زده  مي کند؟

 

God answered...

 

 

پاسخ داد:

;

That they get bored with childhood,

 

 

آدم ها از بچه بودن خسته مي شوند

 

 ...

they rush to grow up, and then

 

عجله دارند بزرگ شوند و سپس

.....

 

long to be children again.

 

 

دوباره به دوران کودکی برگردند

  آرزو دارند

 

 

That they lose their health to make money...

 

 

سلامتي خود را در راه کسب ثروت از دست مي دهند

 

 

 

and then lose their money to restore their health.

 

 

و سپس ثروت خود را در راه کسب سلامتي دوباره صرف

 

 

 That by thinking anxiously about the future,

 

چنان با هيجان به آينده فکر

 مي کنند

.

they forget the present,

 

که از حال غافل مي شوند

 میکنند

such that they live in neither the present nor the

 future.

 

به طوري که نه در حال زندگي مي کنند نه در آينده

 

 

 "That they live as if they will never die,

 

آن ها طوري زندگي مي کنند.،انگار هيچ وقت نمي ميرند

 

and die as though they had never lived.

 

و جوري مي ميرند ....انگار هيچ وقت زنده نبودند

 

 

we were silent for a while.

 

ما براي لحظاتي سکوت کرديم

 

And then I asked.

 

سپس من پرسيدم

..

As a parent, what are some of life's lessons you want your children to learn

 

مانند يک پدر کدام درس زندگي را مايل هستي که فرزندانت بياموزند؟

 

 

To learn they cannot make anyone love them.

 

پاسخ داد:ياد بگيرند که نميتوانند ديگران را مجبور کنند که باشند دوستشان داشته باشند

 

 All they can do

 

ولي مي توانند

 

is let themselves be loved.

 

طوري رفتار کنند که مورد عشق و علاقه ديگران باشند

 

 

To learn that it is not good to compare themselves to others.

 

ياد بگيرند که خود را با ديگران مقايسه نکنند

 

 

To learn to forgive by practicing forgiveness.

 

ياد بگيرند ببخشند ديگران را با عادت کردن به بخشندگي...

نظر یادت نره


نظرات شما عزیزان:

حامد
ساعت23:01---22 تير 1390
salam man hichi azash nafahmidam
mazerat


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: